سونمَز(همیشه شعله ور، تابان)

سیاسی اجتماعی وادبی

سونمَز(همیشه شعله ور، تابان)

سیاسی اجتماعی وادبی

مبانی ومنابع مصئونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک ازدیدگاه اسلام

 

جمهوری اسلامی افغانستان

وزارت تحصیلات عالی

دانشگاه کابل

فاکولته حقوق وعلوم سیاسی

دیپارتمنت روابط بین المللی

 

 

پایاننامۀ تحصیلی

 

مبانی ومنابع مصئونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک

از دیدگاه اسلام

 

 

 

 

تهیه وترتیب از: عبدالله "فایض" فارغ التحصیل سال1388رشتۀ اداری-دیپلوماسی

استادرهنما: پوهنیار محمد ظریف "اظهر"

 

 

 

 

 

بهارسال:1389

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست عناوین                            

                                                                صفحات

مقدمه...............................................................................................................................الف

 

فصل اول

عمومیات

مبحث اول: مفهوم مصئونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک..........................................................................1

مبحث دوم: روابط دیپلوماتیک دراسلام..............................................................................................2

مبحث سوم: حقوق دیپلوماتیک اسلام ..............................................................................................4

مبحث چهارم: نقش اسلام درتوسعه حقوق دیپلوماتیک.............................................................................6

 

فصل دوم

مبانی مصئونیت ها وامتیازات، نظام های امان( پناهندگی) ومعافیت های گمرکی

مبحث اول: مبانی مصئونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک دراسلام..............................................................................................................................9

مبحث دوم: رژیم امان  ( پناهندگی)...............................................................................................13

مبحث سوم: مبنای امتیازات ومعافیت های گمرکی............................................................................17

 

فصل سوم

منابع حقوقی مصئونیت ها درحقوق اسلام

مبحث اول: قرآنکریم ومصئونیت های دیپلوماتیک............................................................................20

مبحث دوم: سنت ( قولی وفعلی) نبوی ومصئونیت سفراء....................................................................27

 

فصل چهارم

مصئونیت های دیپلوماتیک دراسلام

مبحث اول: مصئونیت اماکن نمایندگی.............................................................................................30

مبحث دوم: مصئونیت قضائی......................................................................................................31

مبحث سوم: مصئونیت شخصی....................................................................................................35

نتیجه گیری................................................................................................................................38

منابع ومآخذ.........................................................................................................................44

 

مقدمه:

حمد وستایش شایستۀ آن وجودی است که با إرسال رسولان وفرستادگان خود، راه نیک بختی وسعادت را به بشر نمایانده است . درود بیکران برسفیران الهی ، پیام آوران وحی وهدایت گران خلق، بویژه سرآمد فرستاده گان وحی وآخرین آنان، یعنی پیامبرگرامی اسلام ، سلام ودرود حق به روان پاک او ویاران گرامیش باد!

ازآنجائیکه جریان تحقق و اجرای مسئولیت های فرامرزی هرواحدسیاسی واجرای تصمیمات سیاست خارجی ، درآنسوی مرزهای جغرافیای که ازحاکمیت وقدرت آن دولت بیرون است، وچه بسا درکشورهای که نسبت به دولت مفروض دشمن تلقی می شوند، نیازمند برخورداری مأموران دیپلوماتیک آن دولت ازامنیت جانی، مالی وشغلی می باشد، ازین امنیت می توان با عنوان مصئونیت دیپلوماتیک یادکرد.                                                                                                                                               

مصئونیت دیپلوماتیک امروزه یکی ازاصول به رسمیت شناخته شدۀ روابط بین المللی بوده وابعاد مختلف آن قانونمند شده ومورد توجه جهانیان است.آنچه دراین بحث الزام، به آن پرداخته شود، پیشینه ومبنای این حق وچگونگی برخورد دین اسلام باآن خواهد بود. دراسلام این اصل به عنوان یک عرف وسیرۀ عقلائی پسندیده پذیرفته شده است ،  علاوه برآن هدف غائی ونهائی پیامبر بزرگ اسلام، که انجام رسالت جهانی است، بیش ازپیش ضرورت مصئونیت سیاسی وامنیت را برای سفرای وی ومبلغان مکتب اسلام، درمیان دیگر قبائل وملل جهان، ایجاب میکرد، بنابراین، دولت اسلامی پیامبر، مصئونیت ویژۀ نه تنها برای نماینده گان دولت هاپذیرا بودند، که حتی برای نمایندگان مدعیان دروغین نیز مصئونیت قایل شده است.                                                                                              

 

 

بادرنظرداشت اهمیت موضوع ونبود مواد لازم درین موردبرای پژوهندگان این بخش، بنده عنوان پایاننامۀ خویش را«مبانی ومنابع مصئونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک ازدیدگاه اسلام» انتخاب نموده وتاحد توان ازمنابع متعدد مستفید شده ام، تاازین طریق شرایط فارغان فاکولتۀ حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه کابل را تکمیل نموده وهم چنان این جزوه، بتواند قطره آبی که عطش پژوهندگان این عرصه را سیراب کند، اقدام نموده ام.

 آنچکه محتوی این پایاننامه را تشکیل میدهد، این است که اثر با یک مقدمه،چهارفصل ویک نتیجه گیری مرتبا تهیه گردیده است که : فصل اول آن حاوی مطالب چون: مفهوم مصئونیت ها  وامتیازات دیپلوماتیک، روابط دیپلوماتیک دراسلام، حقوق دیپلوماتیک اسلام و نقش اسلام درتوسعۀ حقوق دیپلوماتیک می باشد. فصل دوم این جزوه ،شامل موضوعات چون: مبنای حقوقی مصئونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک دراسلام، رژیم أمان(پناهندگی) و مبنای امتیازات مالی ومعافیت های گمرکی است. فصل سوم آن اختصاص یافته به مسائل چون: منابع حقوقی مصئونیت ها درحقوق اسلام،  قرآنکریم ومصئونیت های دیپلوماتیک و  سنت(قولی وفعلی) نبوی ومصئونیت سفراء. درنهایت فصل چهارم این پایاننامه دربردارندۀ مطالب چون: مصئونیت های دیپلوماتیک دراسلام، : مصئونیت اماکن نمایندگی، مصئونیت قضائی و مصئونیت شخصی می باشد. امید است این مختصر، انگیزۀ لازمی را برای پژوهشهای بعدی، برای تشنه گان تحقیق وپژوهش درین زمینه  فراهم سازد.

درفرجام ازهمکاری های علمی  تمام اساتید گرانقدر فاکولتۀ حقوق وعلوم سیاسی، که درطول هشت سمستر درسی، برای بنده وسایر محصلان  همکاری های متعدد علمی، جهت رشد، توسعه و بالندگی فکری مان نموده اند، اظهار سپاس وامتنان، به ویژه، از استاد مهربانم محترم پوهنیار محمد ظریف " اظهر" که درتهیه وترتیب این پایاننامه به من از هیچنوع همکاری معنوی، دریغ نورزیده اند وبا راهنمائی های عالمانه ومدبرانۀ خویش  منت گذاشتند، نهایت مرهون احسان شان بوده  واز بارگاه ایزد منان، صحتمندی وتندرستی ایشان را طلبارم .                                                                                                                                               

 


 

 

فصل اول

 

عمومیات

 

مبحث اول: مفهوم مصئونیت ها  وامتیازات دیپلوماتیک:

مصئونیت مصدرجعلی، به معنی مصئون ماندن ومحفوظ بودن است. ازنظراشتقاق؛ کلمۀ مصئون اسم مفعول است،  به معنای حفاظت شده ودرلغت عرب ریشه "صون" هرجایکه بکاررود، دردرآن معنی محافظت ، نهفته است.درادبیات حقوقی فارسی، کلمه مصئونیت به عنوان ترجمه واژۀ(immunity) انتخاب شده است. حقوقدانهای عرب، معانی حرمة، امتیاز، استثنأ، معافیت وحصانه را دربرابر واژۀ مذکور بکارمی پذیرند ومعنی اخیربیشتررایج است.

واژۀ(immunity)  راازریشۀ  لاتینی (menus) دانسته اندکه مقصود ازآن: معافیت ازمسئولیت های خاص است. درفرهنگ فرانسوی "دوبیر" مصئونیت را اینگونه تعریف مینماید:

«1- معافیت ازمسئولیت ویا امتازی که بموجب قانون به افراد معینی اعطامیگردد.

2- امتیازی که ازطرف پادشاه به یک مالک بزرگ و یا موسسه دینی داده شود.

امتیازبه معنی"برتری داشتن، مزیّت داشتن»[1]

امتیاز معنی برتری ورجحان را میدهد. واژه امتیاز مرادف واژۀ(privilege) که ازریشه لاتین(Prague) مشتق گردیده وبکار می رود.

-(Privilege) درلغت بیگانه ولاتین به معانی امتیاز، حق ویژه، یابرتری ومعافیت بکارمی رود. بنابراین درلغت مصئونیت محافظت، مراقبت ونگهبانی است وامتیازبرتری ورجحان یکی بردیگری است.

 

اما به مفهوم حقوقی:

« مصئونیت به طورکلی بدین معنی است که دارندۀ آن ازتعقیب قانون ومأموران دولت درأمان است و یا به عباره دیگرقانون ومجریان آن نمی توانند شخص دارندۀ آن راتعقیب کنند.

ومقصود ازامتیاز آنستکه حق ویژۀ به کسی داده شود که سایرمردم حق استفاده ازآن راندارند».[2]

 

مبحث دوم: روابط دیپلوماتیک دراسلام

 

درکلیه مذاهب اسلامی، حقوق بین الملل عمومی تحت عناوین( سِیَر)ویا کتاب (الجهاد)که بعنوان بخشی از علم فقه تدریس می شد،  حاکی از آنست که، مسلمانان از دیرباز،به تدوین این علم همت گماشته اند. سیر جمع سیرة درلغت به معنی رفتار،عملکرد ، گردش بکار  میرود، اما ازقرن دوم هجری به بعد دومعنی اصطلاحی پیدا نموده، ودراصطلاح تاریخ نگاران سیرة یعنی زندگینامه وشرح حال زندگی  حضرت محمد"ص" بوده و دراصطلاح حقوقدانهای اسلامی، سِیر بصورت جمع یعنی رفتار دولت اسلامی در روابط بین المللی با دیگرجوامع ویا رفتار دولت اسلامی دراموربین المللی است.

درفقه شیعه مربوط به مباحث حقوق وروابط بین الملل، عمدتاً ( درکتاب الجهاد) مورد برسی قرارمیگیرد. طرح مباحث حقوق بین الملل عمومی با جنگ ها ومنازعات پیوسته درآمیخته بود وحقوق جنگ یکی از مهم ترین شاخه های آن را تشکیل میداد وشایدبه همین  ترتیب، بحث منشاء بدبینی برخی از حقوقدانهای غرب نسبت به اسلام گشته است، که این مکتب را دین جنگ وکشتار پنداشته ونتیجه میگیرند که اصل درروابط مسلمانان با غیرمسلمانان برمخاصمه وجنگ استواراست .

درواقع این مسئله که آیا اصل دررابطه بین الملل اسلام  برجنگ بوده وصلح بحیث یک ضرورت و یا اصل صلح است وجنگ یک ضرورت؟ که درمیان مسلمانان نیز مطرح بوده است واتخاذ هریکی از این دو نظر، مستلزم رد و یا انکار دلایلی است که طرف مقابل ادعا نموده است ، هریکی  از اندیشمندان مسلمان ویا مستشرقین واسلام شناسان با استناد به آیات قرآن کریم، وسخنان وسیره  پیامبر "ص" وعملکرد حکام اسلامی از رای وایده  خود دفاع مینمایند. مادرصدد ورود به این مباحث وارائه پاسخ آن نیستیم، ولی به بهانۀ مدخل روابط بین الملل دراسلام، میتوان گفت که اکثریت فقهای مذاهب سنی وشیعه، درقرن دوم هجری معتقد بودند که اصل درروابط مسلمانان با بیگانگان برجنگ است. این دسته از فقها، متاثر از شرایط واوضاع واحول حاکم برزمان خود چنین آیدۀ را تقویت مینمودند، زیرا همواره رابطه بین ملل آنزمان بریک وضعیت وروحیۀ متخاصم وبحرانی قرار داشت . درعمل نیز بعد از رحلت حضرت محمد"ص" جنگ های متعددی بین مسلمانان وبیگانگان درگرفت وسالها ادامه داشت، درنتیجه این شرایط فقهای مسلمان ، استناد به ظواهر برخی از آیات قرآنی واستمرار وضع موجود را بحیث اصل درروابط مسلمانان با بیگانگان، برجنگ پنداشته اند تا از این طریق روحیۀ مسلمانان را با شرایط جنگی همآهنگ سازند. این وضعیت یعنی مقطعی بودن جنگ را دریک  دورۀ از حیات اسلام، نمیتوان یک اصل تلقی نمود، زیرا با روح وتعالیم اسلام که  برصلح ، سلام وامنیت استوار است، سازگاری ندارد. ازسوی دیگر چنانچه اصل را برجنگ بنیان نهیم، نتیجه آنست که مسلمانان باید همواره دریک حالت بحرانی واضطراب زندگی نمایندواین نه تنها با رسالت جهانی اسلام بلکه بااهداف تمامی ادیان آسمانی بویژه با اهداف اسلام که برقراری صلح وامنیت وجلوگیری از کشتار وخونریزی از برنامه آنها است، نا سا ز گار است.

اگراکنون براساس مقررات حقوق بین الملل عمومی، اصل درروابط فی مابین کشور های جهان برصلح مبتنی وجنگ بحیث یک ضرورت است، سابقۀ چنین اصلی درجامعه بین المللی به کمتراز یک قرن میرسد ، زیرا پس از پیمان (بریان کیلوگ) درسال 1928 است که جنگ بحیث یک پدیدۀ ضدحقوقی، مطرح میگردد وقبل از آن نه تنها، جنگ پدیدۀ ضد حقوق نیست، بلکه یک حق وپدیدۀ حقوقی است. حتی همین امروز هم نمیتوان ادعا کرد دولتها عملاً بایکدیگر درحال صلح بسر میبرند،معمولی وعادی بودن صلح موضوع شیوائی است که با آب وتاب خاصی کتب درحقوق بین الملل عمومی وعلوم سیاسی مورد بحث قرار میگیرد. به گواهی تاریخ، جهان دردوران صلح پس ازجنگ جهانی دوم درشرایط ( جنگ سرد) بسرمیبرد.

در یک نتیجه، حقوق اسلام وحقوق بین الملل عمومی همیشه وهمواره درپی ایجاد صلح بوده وروش های متفاوت را درطول زمان جستجو نموده وحقوق اسلام به صلح دعوت می نماید. چنانچه خداوند"ج" درآیۀ کریمه ارشاد میفرماید:  " والله یدعواالی دارالسلام ...."[3]حقوق بین الملل معاصرنیز براین ادعا است.

 

 

مبحث سوم: حقوق دیپلوماتیک اسلام :

 

دراین بحث درحقوق دیپلماتیک اسلام پرسش اینست که آیا تأسیس نمایند گی دراسلام یک حق است و یا مکلفیت؟

آیه مبارکۀ « یاآیهاالناس انا خلقناکم من ذکروانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم»[4]

ترجمه:ای مردم شما را ازیک زن ومرد آفریدیم وشمارابه تیره ها وقبیله ها قرارد دادیم تا یکدیگر را بشناسید ( اینهاملاک امتیازنیست ) گرامی ترین شما نزد خداوند”ج” با تقوی ترین شمااست، محتوی این آیه میتواند درمورد تاسیس نمایندگی مورد استفاده قرار گیرد.

نکات مورد توجه درآیه مبارکه بالا یافوق این است:

1- این آیه نه فقط مسلمانان، بلکه همه افرادبشر را ، بدون توجه به آیده وآئینی که دارند ، مخاطب قرار میدهد.

2- خطاب آیه به جمع است، به این معنی که حکم درزمینه،  متوجه ملت ها وتبارها وقبائل است، نه افراد.

3- هدف از ایجاد رابطه، شناسائی یک دیگر است .

4- معیار برتری ومتمدن بودن، تقوی وداشتن معنویت است.

استدلال :اول : آیه شریفه می فرماید : ما شمارا به قبیله ها وتبارهای مختلف قرار دادیم، یعنی حکمت الهی براختلاف ظاهری بین انواع بشراست واین اختلاف را قرار دادیم تا منشاء ارتباطات وآشنائی با یکدیگر باشد.

دوم : تبارها جمع تبار به معنی جمعیت بزرگ از مردم ، قبائل جمع قبیله که جمعیت کمتری از تبار دارد.منظوراز تبارها عجم غیر عرب ومنظور از قبائل، اعراب میباشد. مع الوصف ارتباط، وفاق واجتماعات به عنوان یک اصل که همانا روابط دوستانه وبسط همکاری های اقتصادی، فرهنگی وعلمی است، استنتاج میشود.

طبیعی است که ارتباط بین ملت ها، ازطریق دولت ها میسر خواهدبود. انواع دیپلوماسی ( مؤقت ویا دایمی و دوجانبه یا چندجانبه ) بمنظور آشنائی ملل با یک دیگر، حق ملتها ویکی از حقوق اساسی آنان است. بنابراین براساس اصول اسلام، روابط دیپلماتیک یک ضرورت بوده وراه تعارف وشناسائی لازم است تا درنتیجۀ آن دولت اسلامی وملل آن از انزوا خارج شوند.

 

مبحث چهارم: نقش اسلام درتوسعۀ حقوق دیپلوماتیک

مجموع معاهدات وپیمانهای سیاسی واداری آنحضرت مشتمل برصلح وأمان یا نامه ها ئیکه به سران کشورها وقبائل وامرا نوشته اند «به وازده وبه نقلی به 24 معاهده میرسد».[5]

بدون شک این برنامۀ بزرگ درارتباط با ملل ودول بیگانه، درصورت عدم موجودیت یک دستگاه ارتباط خارجی امکان پذیرنبود. ازمطالعه تاریخ سیاسی اسلام استنباط می شود که این برنامه منسجم بعدازصلح حدیبیه یعنی درسال هفتم هجری شکل گرفت، زیرا پیامبر اسلام بعد ازاین پیمان، فرصت مناسب یافت تا باسران جهان ازجمله روم (بیزانس) ایران، مصر، حبشه، بحرین وعمان مکاتبه نموده وآنهارا به اسلام دعوت نماید. البته دراین امرمهم تعدادی ازصحابه ها، پیامبررا درنوشتن نامه وترجمه، یاری می نمودند. ازآنجمله می توان از زید بن ثابت نام برد که سرپرست امورترجمه وبرگردانی به عربی اززبان سریانی به عربی بوده وضمنا به زبان های فارسی وحبشی نیزآگاه بود. هم چنان تاریخ نگاران افرادی رانام  می برند که درتهیه وتنظیم معاهدات صلح، درکنارجناب آنحضرت"ص" بودندکه ازجملۀ آنان علی ابن ابی طالب، یکی از نویسندگان مهم پیامبر تلقی می گردید.

پیامبر خدا”ج” درپایان هرنامۀ خود ازمُهر استفاده می نمودند که درآنزمان عرف نیز برهمین قاعده استوار بود، پادشاهان وبزرگان، نامه های بدون مهررا ارسال نمیکردند. مأمورنگهداری مُهرپیامبر"ص"، شخصی بنام (حنظله بن سیفی )بود. درعین حال، جناب آنحضرت "ص" درنامه های خود، ازسران ممالک  به احترام وبزرگی یاد می نمود، مثلا درنامۀ به نجاشی اورا( ملک الحبشه و یا عظیم الحبشه) مخاطب قراردادند ودرنامۀ به(هرقل ) مرقوم فرمودند: «الی هرقل عظیم الروم، ودرپیامی به بزرگان دین مسیحی، آنان را به القاب وسمتهائی که بدان معروف بودند وافتخارمی ورزیدند، مخاطب قرارمیداد، علی الرغم اینکه به دین آنها معتقد نبودند».

موضوع نهایت مهم دیگریکه درزمان پیامبربزرگ اسلام بدان توجه جدی صورت میگرفت، مراسم پذیرائی فرستادگان بود. یعنی پیامبر"ص" همراه با اصحاب کرام، با پوشیدن لباسهای زیبا، فرستادگان را درمسجد نبوی جای که ستون هیئت های نمایندگی( اسطوانةالوفود) می نامیدند که تاهنوزبحیث یادگارآن زمان باقی است، به حضور می پذیرفتند وبرای آنها جای مخصوصی درمدینه مهیا مینمودند که بنام( دارالضیافه- مهمانسرای) یاد می شد. درمهمانسرای اشخاص مؤظف بودند تا ازبیگانگان وفرستادگان پذیرائی نموده وبرای آنها غذا وطعام آماده مینمودند که ازآنجمله، حضرت بلال مؤذن پیامبر"ص" مأمورتغذیه واطعام فرستادگان دیپلوماتیک بود.

آنچه تااکنون به ذکرآن پرداختیم نمونه هائی ازرفتار حکومت اسلامی درزمان پیامبراسلام بود که نمایندگان سیاسی دیپلوماتیک دراسلام ازامتیازات ومصئونیت های خاصی برخورداربودند. اما متأسفانه، درکتب حقوق بین الملل عمومی ازآنها سخنی به میان نمی آید وحتی در بحث های حقوق بین الملل عمومی مؤلفان ازدولت شهرهای یونان باستان شروع نموده وبعدا به دورۀ روم می پردازند ومتعاقبا بدون مقدمه، ازعصر جدید سخن میرانند وتقریبا هزارسالیکه حدفاصل این دو، می باشد ذکری بعمل نمی آورند. به طورمثال اپنهایم یکی ازدانشمندان اروپائی می گوید:دردورۀ بین حقوق روم وعصرجدید نیازی به حقوق بین الملل  عمومی نبوده وجائی برای این علم وجودنداشت.

درنقطۀ مقابل، این عقیده وجوددارد که حلقۀ مفقود بین دورل جدید وحقوق روم، دورۀ اوج وشگوفائی اسلام است که درسیروتحول حقوق بین الملل عمومی تاثیری گذاشته وتحول عصرجدید مرهون آنست.ازمطالعۀ تاریخ سیاسی اسلام دانسته می شود که  گسترش اسلام درقارۀ اروپا، طی قرون وسطی، درزمینه های سوداگری ویاتجارت، طبابت، فلسفه وحتی دربرخی زمینه های نظامی تأثیرات مثبتی را ازخود بجاگذاشته اشت.

مثلا: ترجمۀ آثارعلمی، اعراب ازسال های1130 م ، دراروپا، دروازۀ  دنیای تازۀ را برروی اروپائیان گشود وحتی آثاریکه مسلمانان ازیونانی به عربی ترجمه کردند، نظیرآثارافلاطون وارسطو، ویاتوسط اروپائیان ازعربی به لاتین ترجمه گردید. بنابراین سبب انتشار علوم دراروپا، جنگهای صلیبی به قول خودشان نبوده، بلکه ازطریق اسپانیا وایتالیا وترجمه آثاراعراب ومسلمانان وارد اروپا، گردیده است. وبه عقیده " مسیولیری" «اگراعراب روی صفحه تاریخ ظاهرنشده بودند، نهضت علمی اروپا(رنسانس) قرنها عقب می افتاددرمدت شش قرن کتب علمی اروپا آثاربرگردان عربی به لاتین بود».[6]

آثاریکه مسلمانان درسِیَروحقوق بین الملل عمومی نوشته اند، باآنچه که غربیان به رشتۀ تحریردرآوردند، نزدیک به هشت قرن فاصله دارد.مثلا: محمدابن حسن شیبانی (سِیَرصغیر)و(سِیَرکبیر) خودرا درقرن هشتم میلادی ومآوردی( احکام السلطانیه) را که مشتمل برآداب مملکت داری وحقوق جنگ وصلح است، درقرن دهم میلادی نگاشته است و کتاب جنگ وصلح گروسیوس که درقرن هفدهم میلادی برشته تحریر درآمده است، پس بین شیبانی وگروسیوس تقریبا هشت قرن فاصله است، امروزه گروسیوس بنام پدر حقوق بین الملل عمومی مسمی است وازشیبانی نامی برده نمی شود، چنانچه آثارعلمی دانشمندان گواه مدعای ماست.

 دولتهای اسلامی مقررات خاصی را درمورد گزینش سفیران ومأموران دیپلوماتیک وقبولی اصل مصئونیتها وامتیازات دیپلوماتیک بااختلاف درجۀ به آنچیکه درحقوق بین الملل عمومی معاصرموردشناسائی است داشتند.

 

فصل دوم

 

مبانی مصئونیت ها وامتیازات، نظام های أمان( پناهندگی) ومعافیت های گمرکی

مبحث اول: مبنای حقوقی مصونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک دراسلام :

پیرامون اینکه مبانی حقوقی بصورت عموم از سه نظریه مانند نظریه نمایندگی ، برون مرزی ومصلحت وظیفه، سخن بمیان آمده است ، اکنون این سوال مطرح میشود که  کدام یکی ازین نظریه ها مطابق ویا موافق باحقوق اسلام است ؟

نظریه برون مرزی بدلیل اینکه بابرخی از اصول اسلام سازگاری ندارد، مردود است، بعنوان مثال قبول نظریه برون مرزی یعنی : قطعه ازخاک دارالاسلام رابحیث سرزمین های غیر اسلامی ودارالحرب فرض نمودن  ودراختیاربیگانگان قرار دادن است ، اما  نظریه نمایندگی ومصلحت وظیفه درمیان فقهای اسلامی طرفدارانی دارد.

برای تائید  نظریه نمایندگی آمده است :

وقتی پیامبر "ص" به فرستاد گان مسیلمۀ کذاب فرمود :" اگر شما سفیر نبودید به کشتن شما فرمان میدادم"  درواقع به وصف اینکه آنان فرستادۀ بودند مصئونیت آنان مورد تعرض قرار نگرفت.

پیامبر"ص" وقتی نامۀ را می فرستادند معمولاً از عبارات ( من محمد رسول الله، الی فلان و یا من محمدالنبی الی فلان) استفاده میکردند ودرنامه نیز می نوشت :« ( اذااتاکم رسلی )  هرگاه فرستاد گان من نزدشما آمدند، با آنان به نیکی رفتار نمائید. این موارد گویای آنست که فرستاد گان با وصف نمایندگی، باید برخوردار ازمصئونیت و احترام باشند».[7]

برخی از فقهای اسلام میگویند، وقتی یک نفرغیر مسلمان وارد سرزمین های اسلامی گردد وادعا کندکه دارای أمانم نمی توان پذیرفت،  ولی چنانچه ادعا کند که فرستاده ام ونامۀ نیز به همراه داشته باشد درأمان بوده واز او دلیل وشاهدی مطالبه نمی کنند، زیرا مطالبۀ دلیل نوع سختگیری است که نسبت به فرستادگان روا نیست . لذا علامت ونشانۀ مانند نامه کافی است، چنانچه نامه از مقام فرستنده ارائه نماید تا حقیقت مسئله روشن نشده است، بناً برظاهر لازم بوده تا از هرگونه تعرض سوء تابازگشت به کشور خود مصئون است، این امردر قرآن وسنت پیامبر مورد تائید است. بنابراین، هرکس به قصد سفارت ونمایندگی دیپلوماتیک وارد سرزمین های کشورهای اسلامی گردد، درأمان است واین امنیت بخاطری است که آنان از طرف مقام فرستندۀ نمایندگی داشته وهرگونه تعرض به آنان تعرض به مقام طرف فرستنده است.

شیبانی در( السیر الکبیر) ضمن مطلب فوق، میگوید" چنانچه فرستادگان درامنیت نباشند، نخواهند توانست رسالت خود را انجام دهند. بنابراین، أمان بدون هیچ شرطی برای آنان وجود دارد واگر شرط أمان برای آنان طی یک پیمان وسند صورت گیرد بهتر است".[8]

بنابراین، گفته میتوانیم که شیبانی مبتکر نظریۀ است که پس از سال ها کنوانسیون سال1961م. حقوق دیپلماتیک درمقدمۀ خود آورده است که « هدف از اعطای مصونیت بهره مندی افرادنیست، بلکه مراد تأمین حسن اجرای وظایف آنها است» این حقوقدان مسلمان مصئونیت های فرستاده را مستند به ضرورت های تامین اجرای وظایف به وصف نمایندگی میداند.

ابو یوسف درکتاب " الخراج " میگوید : «هرگاه والیان فرستادۀ را ملاقات کنند، پس از او ازنمایندگی سخن اورا پذیرفته ومورد تعرض قرار ندهند. کالا ،اسلحه اموال او غیر قابل تعرض است ، واگر دردریا سفینه ای را توقیف کنند و سرنشینان آن ادعا سفارت نمایند ایمن خواهند بود».[9]

از نظر این حقوقدان مسلمان مصئونیت شامل شخص مأمور، خانواده، اطرافیان واموال اونیز خواهد بود وحتی درصورت جنگ وروابط بحرانی نیز لازم الرعایه است.

شایان توجه است که هرچند درگذشته وشرایط زمان حاکم دربین فقیهان ، اعطای أمان، به صرف ادعا ممکن مینمود، ولی اکنون به دلیل گسترش سوء استفاده ها، تجسس، خرابکاری، قاچاق و... اذن واطلاع قبلی ( روادید وویزه ) آنگونه که مادۀ  15 کنوانسیون سال 1961 ویانا، مقرر میدارد، لازم است، هرچند ازکشورهای اسلامی مسافرت نمایند.

اما استناد به تیوری ( مصلحت خدمت ) درآثارفقیهان بیشتراست :

ابن قدامه : «عقد أمان برای فرستادگان رواست، زیرا ضرورت ونیازی چنین اقتضای را میطلبد چنانچه متعرض فرستادگان شویم، آنان همین خواهند کردواین با مصلحت اعزام نمایندگان سازگار نیست»[10]

هم چنان یکی دیگر ازدانشمندان مسلمان به ادعای فوق صحه میگذارد که عبارت ازسرخسی میباشد ووی معتقد است :« فرستادگان همواره دراسلام وجاهلیت مصئونیت داشتند، زیرا جنگ وصلح جز با ارسال فرستادگان به انجام نمی رسید، درنتیجه لازم است تا فرستادگان برای رسیدن به مقصوددرأمان باشند"[11].

همچنین با استناد به سخنان پیامبر"ص" به فرستادگان مسیلمۀ کذاب، هرگاه آنها کشته میشدند، مصلحت نمایندگی وسفارت آنان از دست میرفت ، صاحب جواهر پس از نقل سخن پیامبر "ص" میگوید :« ازسخن پیامبر مصئونیت فرستادگان استفاده میشودکه آنهم به مقتضای مصلحت ورعایت سیاست است. لازمی است که برای ابلاغ رسالت، ایمن بودن رسولان (مصئونیت ) ضروری است.

تمامی موارد استناد شده، گواه این واقعیت است  که مصلحت خدمت ووظیفه وضروربودن اعطای مصئونیت نزد حقوقدانهای مسلمان قرن ها، قبل ازکنوانسیون های حقوق دیپلوماتیک امر مسلم وبدیهی بوده ونیاز به تأمل ندارد،که شرط ضروری انجام وظیفه، وجود وتأمین مصئونیت است.

انتقادیکه به نظریۀ نمایندگی وارد میشود ازقبیل:

اول:  پیامبرخدا”ج” درنامه هایش، بعدازنام  خود، ازعنوان رسالت ونبوت بلافاصله استفاده میبردند، همین امرگواه آنست که اعطای مصئونیت ها بخاطراستفادۀ  شخصی، شخص فرستاده شده نیست.

دوم:  هم چنان اگرنظریه نمایندگی پذیرفته شود، زمانیکه رئیس دولت و یاحکومت مهدورالدم دانسته شود، باید مصئونیت های سفراء اختتام بیابد که این چنین نیست، چنانچه اگربجای نمایندگان، مسیلمه اگرخودش آمده بود، پیامبربه گونۀ دیگری رفتارمینمود،ولی به فرستادگان او به دلیل سفارت مصئونیت داد.

بناءً با انتقاداتی که به نظریه نمایندگی وبرون مرزی وارد میشود، نظریه مصلحت خدمت به مبانی حقوق اسلام نزدیکتربوده ومی تواند مبنای فلسفی اعطای مصئونیت به حساب آید.

 

 

مبحث دوم: رژیم أمان(پناهندگی)

«أمان بی ترس شدن، بی بیم شدن، آسایش وآرامش. پناه خواستن، کسی را درپناه خودآوردن، درپناه کسی درآمدن».[12]

آنچه به عنوان مصئونیت دراسلام مطرح بحث است و یا به ایمان است ویا به أمان. ایمان ازآنِ  مسلمانان وأمان ازآنِ، غیرمسلمانان است.مصئونیت فرستادگان وسفیران درفقه تحت عنوان«أمان» ضمن کتاب جهاد وبه حیث یکی ازفصول آن موردمطالعه قرارمیگیرد. أمان همان امونیتی است. أمان رامیتوان چنین تعریف کرد:«أمان حقی است که دارندۀ  آن ازتعرض سوء مصئون بوده ونوع التزام دررابطه با غیرمسلمانان است که درسرزمین اسلامی ازآنان حمایت بعمل آمده وازتعدی دیگران نسبت به آنان جلوگیری گردد».[13]

بحث وبررسی تمامی انواع أمان ازحوصلۀ این پایاننامه خارج است، ولی أمان فرستادگان وجایگاه آنها را به طوربسیارفشرده مورد بررسی قرارمیدهیم.

أمان درکتاب( احکام الذمیین والمستأمنین)کاملترین وجامعترین تقسیمبندی ازانواع أمان را مطرح کرده است، اینک به ذکرآن می پردازیم:

اول :أمان مؤقت خاص: أمانی است که به یک غیرمسلمان حربی، یابه دونفرویابه یک قافلۀ داده می شود وهرمسلمان حق اعطای چنین أمانی را دارد.لذا پیامبرخدا”ج”"ص" اجازه داده اند که هرمسلمان می تواند با افراد دشمن پیمان أمان"پناهندگی" منعقد نماید، چنانچه میفرمایند: « المسلمون تتکافادمآؤهم ویسعی بذمتهم ادناهم وهم یدعلی من سواهم» حدیث

ترجمه حدیث مبارک:مسلمانان ازنگاه خون باهم برابراند وپائن ترین شان می تواندازطرف آنها به دیگران پناه دهد وآنها دربرابر دیگران یک دست اند».[14]

دوم: أمان مؤقت عام: أمانی است که به غیرمسلمان توسط رئیس حکومت دارالاسلام و یابه تعداد نامعینی ازآنان داده می شود.

سوم: أمان موادعه: نوعی أمان مؤقت وپیمان ترک مخاصمه باغیرمسلمانان است وبه آن معاهده، مسالمه، مهادنه نیزمی گویند.

چهارم: أمان عرفی: که شامل موارد زیرین میشود:

الف: فرستادگان وسفرا: این افراد درسرزمین های اسلامی بدون دریافت پناهندگی قبلی درأمان اند، زیرافرستادگان همواره دراسلام وجاهلیت درأمان بوده اند.

ب: أمان تاجران: درمذاهب مالکی وشافعی وحنبلی تجار به استناد عرف وعادت درأمان اند.

ج: أمان تبعی: اموال، فرزندان وخانوادۀ مستأمن به تبع اولیاء خود درأمان هستند.

سفراء وفرستادگان به محض ورود به سرزمین های اسلامی ازمصئونیت وامتیازات برخورداراند، ولی مسلمانان به محض احتیاط برای غیرمسلمانان نظام أمان را پیش بینی نمودند که طی آن غیرمسلمانان، مصئونیت شخصی داشته وخانواده واموال اونیز درحمایت میباشد.

اکنون به عنوان تبصره، به بحث بالای مصئونیت سفراومستأمن که موجب شده است تا برخی ازبخش های ازین دورا دریک وضعیت حقوقی بپندارند، درحالیکه تفاوت میان ایندو وجوددارد، می پردازیم:

1- مستأمن دارای حق أمانی است که ازحاکم مسلمین و یا افراد مسلمان صادر میگردد، ولی نمایندگی، سفارت ومکلفیت فرستاده ازطرف دولت فرستنده مشخص میگردد، سفیر نزد دولت پذیرنده مأموریت دارد بخلاف مستأمن.

2- مبنای مصئونیت مستأمن عقدأمان است وعقد یک طبیعت احتمالی وقابل فسخ را دارد، اما مبنای مصئونیت فرستادۀ نمایندگی وعبارت از ضرورت اجرای وظائف است. بدون عقدأمان برای مستأمن مصئونیت وجودندارد، ولی فرستاده یاسفیرهمان وصف وقصد فرستادگی وسفارت موجب أمان اوست ونیازی به عقدأمان نیست.

3- ارادۀ  سفیرمقید به ارادۀ طرف فرستنده است، برخلاف مستأمن که به صورت یک فرد مستقل درسرزمین اسلام زندگی میکند.

4- رسول وفرستاده ازمصئونیت نفع شخصی نمی برد، بلکه برای انجام مأموریت، ازآن برخورداراست، ولی مصئونیت مستأمن به نفع شخصی اواست.

5- سفیرازموقف حقوقی برتری نسبت به مستأمن برخورداراست، پیامبر"ص"درمورد سفیران فرموده اند که آنان مورد تعرض قرارنمیگیرند، ولی نسبت به مستأمن چنین امتیازی داده نشده، بلکه درصورت ارتکاب جرم همچون افرادعادی باآنان برخورد خواهدشد.

باتوجه به استدلال فوق، تفاوت موجود، بین مستأمن وفرستاده، می توان گفت که: این دو دراصل دربرخورداری ازأمان ومصئونیت مشترک اند، ولی بدان معنی نیست که ازموقف حقوقی یکسانی برخورداراند، زیرا مستأمن همان پناهنده است وواضح است، سفیرباپناهنده متفاوت است، سفیران به عقد أمان نیازنداشته ومصئونیت آنها مبتنی برعرف وحقوق موجود قبل اسلام ودراسلام است، بنابراین أمان سفیرأمان لغوی وعرفی است نه أمان عقدی.[15]

حالا به بررسی تفاوت میان نمایندگان کشورهای اسلامی وکشورهای غیراسلامی میپردازیم:

تفاوتیکه میان نمایندگان دول اسلامی وغیراسلامی وجود دارد، دراین نکته است که أمان درارتباط به دول غیراسلامی است ونمایندگان دول اسلامی نیازی به آن ندارند، زیرا ایمان آنان به منزلۀ أمان بیگانه است. اما باید توجه داشت که این بدان معنی ومفهوم نیست که نمایندگان دول اسلامی دردیگرکشورها، نیازی به رعایت مقررات ندارند. این مطلب رامیتوان به شکل بسیارمختصر، طی سه فرضیه می توان آنرابیان کرد :

اول: نمایندگان دول غیراسلامی درسرزمین های اسلامی: مبنای این بحث یعنی مسئلۀ أمان بوده ودلیل آن آیه شش سوره توبه است: « "وان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه"هرگاه یکی ازمشرکان به تو پناه آورد؛ به او پناه ده تاکلام خدا”ج” بشنود، سپس اورا به مامن ومنزلش برسان »[16]. درصورتیکه نمایندگان دیپلوماتیک  به مأموریت مؤقت وارد کشورهای اسلامی گردند نیازبه عقد أمان(پذیرش واگریمان) است، زیراهمان قصد سفارت ومأموریت باعث میگردد تابه مجردورود به سرزمین های اسلامی مصئونیت داشته باشند. ولی اگرقصدسفارت دائمی را درسرزمین های اسلامی داشته باشند واقامت میگزینند نیز نیازجدی به عقدأمان است. اکنون الحاق به کنوانسیونهای بین المللی وتصویب آن به منزلۀ عقدأمان بوده ودولت اسلامی مکلف به رعایت آن است. اگرکشورهای اسلامی به کنوانسیونهای محتوی مصئونیت ها وامتیازات ملحق شده باشند، مقریک سازمان بین المللی ویاکنفرانس بین المللی تحت اثرات آن درکشوراسلامی منعقدگردد، پذیرش کنوانسیونها به منزله ای قبولی مصئونیتها وامتیازات، اعطاوتأمین امن و أمان است.

دوم: نمایندگی دولت اسلامی درکشورغیراسلامی:اکثرا درین مورد ازاصل رفتارمتقابل استفاده میشود اما پیامبر”ص”بزرگ اسلام نزد مسیلمۀ کذاب سفیر یافرستاده نداشته اند.

سوم: نمایندگی دول اسلامی نزدیکدیگر: ازاصل سنت وحدت اسلامی واخوت دینی باحفظ حاکمیت واستقلال کشورها استفاده میگردد. به نظرمیرسد کشورهای اسلامی می توانند درروابط خود ازوضعیت کشورهای مشترک المنافع(کامنولث) بهره گیرند. ولی معضلۀ امروزی یعنی گسترش جرایم بین المللی وسوء استفاده ازمصئونیت ها وامتیازات باعث میگردد تا این کشورها نیزدرروابط بایکدیگرمقررات پذیرش، ورود واخراج، کنترول وحفاظت مرزها را مدنظرقراردهند.

مبحث سوم: مبنای امتیازات مالی ومعافیت های گمرکی

درپهلوی أمان ومصئونیت، کشورهای اسلامی برای آن دسته  نمایندگانیکه درقلمرو کشورهای اسلامی مأموریت می یافتند، امتیازاتی شبیه آنچیکه امروزدرحقوق دیپلوماتیک، تسجیل شده است درنظرمیگرفتند وآنان را ازپرداخت مالیات وعوارض که مهمترین آن( عشرومکوس) بود، معاف مینمودند.« مکوس جمع مَکس به معنی باج، حق گمرکی»[17]

«مکوس: نوع عوارض درحکومتهای اسلامی بود، که درسرحدات ممالک مفتوحه ازورود واخراج کالاها می گرفتند.

عشرویاعشریه: به معنی یک دهم ومالیاتی بوده است که ازمحصول زمینهای غیرخراج گرفته میشد. باید درپاورقی رسانیده شود».[18]

چناچه به نقل و قول از ابویوسف که می گوید:«ازفرستادگان امپراتوری روم وهم چنان دارندگان مصئونیت عشردریافت نمی شود. این معافیت شامل اثاثیۀ خصوصی فرستاده نیز می شود، ولی چنانچه فرستاده، اقدام به تجارت به حساب شخصی خود بنماند، مشمول معافیت نمیگردد. چنانچه روم وفرنگ ازفرستادگان مسلمان چیزی دریافت نمی کند، مسلمانان نیزاز سفرای آنان چیزی نخواهند ستاند».[19]

این همان رفتارمتقابل است که مسلمانان درمعاملات شان بابیگانگان انجام میدادند.

فرستاده ها حین خروج، ازکشور، ازپرداخت تمامی انواع عوارض ومالیات معاف بوده وهم چنان اجازۀ  خروج هرکالائی را داشتند، مگرآنچه برضد مسلمین، بکارمیرفت ازقبیل اسلحه ویا اشیائیکه مضربه حال مسلمانان درصورت خروج می بود. البته منظوراین شرط مسلمانان این بود که سفیرسازوبرگ نظامی ازممالک اسلامی را خارج ننموده وازسپردن اسرارورازهای نظامی، امنیتی کشورپذیرنده به بیگانه گان جلوگیری شود، اما اگروسائل متذکره موجب تقویت دشمن نمی شد و یا ممنوعیت خروج روبرونمیگردید.

 

به عقیدۀ بعضی ازعلمای اسلامی، من جمله ابوزهره«اگردرتعاملات مالی دولت تعهد سپرده باشد، که مثلابدهکاری های نمایندگان دیپلوماتیک ودیپلومات ها معاف گردد،باید شهروندانی را که ازاین ناحیه، متحمل ضررمالی می شوند، تعویض بدهد تاحقوق شهروندان  خویش را تلف نکند» .[20]

تقریبا تمام علمای اسلامی درمورد معافیت های مالیاتی وگمرکی اتفاق نظردارند که براساس رفتارمتقابل برقرارمیگردد. درنتیجه با مبنای معافیتهای گمرکی درحقوق بین الملل عمومی معاصر، مطابق ماده(34) کنوانسیون سال 1961 ویانا، یعنی نزاکت مبتنی بررفتار متقابل موافق است، اما ابن خلدون دراین باره اعتقاد دارد که:« پرداخت مالیات  ویا ترک آن، می تواند معیاری برای پذیرش حاکمیت به حساب آید، درنتیجه معافیت ازمالیات  فقط نزاکت نیست، بلکه یکی ازموارد اعمال حاکمیت است که تسلیم وصلاحیت رابه نفع دیگری سلب می کند، به دلیل اصل تساوی حاکمیت ها وعدم صلاحیت یکی بردیگری، نمایندگان حاکمان و یا دول ازهمه گونه مالیات معاف بوده اند».[21]

 

 

فصل سوم

 

منابع حقوقی مصئونیت ها درحقوق اسلام

 

این یک  مطلب مسلم است که درابتدا وقبل ازتنظیم قواعد حقوق بین الملل برای یک مدت مدیدی، این مقررات دینی  برروابط دیپلوماتیک حکم فرما بود. روابط دیپلماتیک بطورخاص وراوابط بین المللی بطورعام، ثمرۀ  تمدن ها وادیان گوناگون است.

دیوان بین المللی عدالت، درقضیۀ کارکنان دیپلوماتیک وقنسلی ایالات متحده امریکا مستقر درتهران، به نقش اسلام  درتوسعه قواعددیپلوماتیک معترف است که دررأی مؤرخ 24 می سال 1980 خود میگوید:" اصل عدم تعرض پذیری اعضای نمایندگی دیپلماتیک واماکن نمایندگی، یکی از مبانی شناخته شدۀ با قدامت طولانی دررژیم حقوق دیپلوماتیک است که سنت های اسلام درتوسعه آن، سهم به سزائی داشته است».[22]

قواعد حقوق بین الملل اسلام، از دومنبع اصلی قرآن وسنت به دست می آید.غیرازمنابع اصلی، منابع فرعی دیگری نیز مورد استفاده قرار میگیرند که درحقیقت بازگشت آنها به دومنبع اصلی است.

 

مبحث اول: قرآنکریم ومصئونیت های دیپلوماتیک

 

ازجملۀ آیات مورد استناد دربارۀ مصئونیت های نمایند گان دیپلماتیک، این آیه مبارکه سورۀ توبه است که چنین ارشاد میفرماید: ( "وان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه).[23]

ترجمه : هرگاه یکی از مشرکانی به توپناه آورد به او پناه ده تا کلام خدا”ج” بشنود سپس اورا به مأمن ومنزلش برسان .

ازظاهر این آیه مبارکه برای کسی اجازۀ داده میشود، که قصد شنیدن قرآن کریم را داشته باشد وتقاضای پناهندگی وحفظ جان نماید. اما بعضی از مفسرین با توسعه درمفهوم آیه، انرا درمورد سفیران ونمایند گان دیپلوماتیک تعمیم داده وگفته اند: «درغیر مورد، شنیدن قرآن، اجازه ورود  بیگانه گان بستگی به مصلحت مسلمانان وصلاحدید انان دارد وبدون شک ارسال سفیران ونمایند گان برای انعقاد صلح وتحکیم وروابط با کشورهای مسلمان وهمسایه گان ضروری وبه مصلحت مسلمانان است.

ابن کثیر:« اعطای أمان به نماینده گان به منظور آشنایی آنان به احکام وتعالیم دینی اسلام است وهدف آنست که هرکس از سرزمین های بیگانه ( دارالحرب یا دارالسلام ) به قصد سفارت یا تقاضای صلح به هردلیل دیگری وارد میشود. چنانچه رئیس حکومت به او أمان میدهد، دارای مصئونیت است ومادامیکه درسرزمین اسلامی تردد می نماید، از آن بهره مند است».[24]

 

پیام آیه مبارکه  زیباست:

زیرا کلمه استجاره درآیه از ریشۀ جوار وجار به معنی همسایگی است که درآن تفاهم ویگانگی نهفته است.

پیام آیه، انسانی کردن جامعه بشری است، با اینکه مشرک است، ولی درپناه جوار قرار میگیرد.

گذشته ازآن، هرگاه آیه را ازروی شنیدن قرآن توسعه دهیم درنهایت فرستادگان دیپلوماتیک همیشه به منظورشنیدن کلام خدا”ج” نمی آیند. آنان برای وظیفۀ که دولت فرستنده میخواهد، اعم از سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی وعلمی مأموریت می یابند. ازسوی دیگر آیه درمقام بیان مصئونیت های دیپلوماتیک نیست، بلکه درمقام پناهندگی است وپناهندگی اعم از سفارت ونمایندگی است.

هم چنان موضوع نهایت مهم دیگری که بدان استناد صورت میگیرد، درعصرحاضر انعقاد قراردادها وپیوستن به معاهدات و امضای کنوانسیونها است که مربوط به مصئونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک می شود،.درباره اینکه کشورهای اسلامی با معاهدات به پیوندند وآن درحالی است که کشورهای غیراسلامی هیچنوع دخالتی درامورداخلی آنها نداشته وهم چنان درحال پیکارنباشند، آیۀ کریمه بدین امرمهم توجه داشته وچنین تصریح میدارد: «لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم وتقسطوا الیهم إن الله یحب المقسطین».[25]

ترجمه:" خدا”ج” شمارا نهی نمی کند ازنیکی کردن ورعایت عدالت به کسانیکه درامردین باشما پیکارنکرده اند وشمارا ازخانه ودیارتان بیرون نرانده اند، همانا خداوند”ج” عدالت پیشه گان را دوست دارد".[26]

زمانیکه دولت های اسلامی به اساس آیۀ مبارکه فوق، به معاهدات ملحق شدند و مکلف اند تا معاهده ومواد مندرج آنرا رعایت نمایند تامصلحت کشوردرنظر گرفته شود. خداوند”ج” دریکی ازآیات قرآنی چنین ارشاد میفرماید: « واوفوا بالعقود...»[27]. "به عقد های خویش وفامند باشید".

با توجه به دلائلیکه بدان استناد صورت گرفت، می توان ادعا کرد که مصئونیت ها وامتیازات دیپلوماتیک درقرآن عظیم الشأن طوری ذکررفته که دول اسلامی مکلف به رعایت آن میباشند تا ازاین طریق بتوانند برای نمایندگان خویش نیز، این نوع سهولت هارا دردیگرکشورها فراهم سازند.

 

مبحث دوم: سنت(قولی وفعلی) نبوی ومصئونیت سفراء:

سنت: بمعنی روش، طریقه، سیرت، سرشت، طبیعت، شریعت.

دراصطلاح فقه: قول، فعل، وتقریرپیغمبراسلام، آنچیکه پیغمبروصحابه برآن عمل کرده باشند. سنة الله یعنی امرونهی خداوند”ج”.[28]

سنت دراصطلاح شیعه: عبارت است از«گفتار، عمل وتاییدی که ازمعصوم بدست ما رسیده است».[29]

هرچند دربحث حاضر، پرداختن به توضیح معنی لغوی واصطلاحی سفیر، واجد اهمیت زیادی نیست، ولی باآنهم ، بعضی ازنویسندگان معاصر دراین زمینه، بحث هائی را مطرح کردند که مقدمتا به توضیح آن میپردازیم:

راغب اصفهانی درکتاب مفردات می نویسد:« السفر برداشتن پرده است... چنانچه گفته می شود" سفرالخمارعن الوجه والعمامة عن الرأس" یعنی نقاب ازچهره برگرفت وعمامه ازسربرداشت. چنانچه درقرآن کریم هم آمده است« والصبح اذا اسفر»[30] یعنی هنگامیکه صبح درخشان گردد، به همین معنی آمده است. بنا معنای لغوی سفارت، روشنگری وازبین بردن ابهامهاست. آنگاه راغب می نویسد: سفیرفرستاده ای است ازجانب قومی به سوی قوم دیگر، برای رفع دلهره ای که بین طرفین هست».[31]

درمورد اینکه رفتاروکردار حضرت پیامبر اسلام با رسولان وفرستادگان دولت های دیگر، چگونه بوده است ما نمونه های آنرا بیان میداریم:

شخصی پیامبر درتکوین وتطبیق حقوق روابط دیپلماتیک بعنوان یک علم وفن تاثیر فراوان داشته است که درصدر اسلام  سفرا وفرستاده های دیگران را به حضور می پذیرفتند واحترام فوق العادۀ برای آنان قایل میشدند وگاهی هدایایی نیز به آنان عطا میکردند. چنانچه مؤرخان به هدیه دادن پیامبر به سفیر هرقل( قیصرروم) اشاره کردند. برخی ازسفیراء را که پیامبراعزام میکردند، به آنان اجازۀ انعقاد پیمان ها باطرف مقابل را میدادند، مانند سفیر ویژه یافوق العاده که امروزچنین اختیاراتی به وی داده می شود.

درگذشته ارسال سفراء به صورت سفیر مستقرکه درکشور دیگر حضور داشته باشد، مرسوم نبوده است، بلکه سفیراء پس ازاتمام مأموریت خویش به وطن خود بازمیگشتند. به اعتقاد برخی، دیپلوماسی دائمی ویا سفیرساکن ازقرن هفدهم میلادی سال(1648) با معاهدۀ وستفالی آغاز شده است. ناگفته نماند که امروز این گونه روابط دیپلوماتیک  درزمان صلح صورت میگیرد وباآغاز رفتار خصمانه وشروع جنگ سفارتخانه هایشان درکشور متخاصم تعطیل می شود.

ازدیدگاه اسلام « ارسال سفیر به کشورهای متخاصم حتی درزمان جنگ با اهداف عقیدتی، سیاسی، اقتصادی ونظامی صورت میگیرد واین گونه سفراء گرچه دائمی درکشور متخاصم حضور ندارند، ولی هنگام حضوردرکشوراسلامی ازامتیازات وحقوق برخوردارند».[32]

چون موضوع مشخصیکه بحث روی آن صورت گیرد مسئلۀ رفتاروکردار جناب آن حضرت درمقابل سفرا وفرستادگان دیگران میباشد، وما درینجا به ذکرنمونه هائی ازآن میپردازیم:

نمونة اول :

فرستادگان مسیلمۀ کذاب : ازآنجائیکه این قضیۀ تاریخی یکی از مهم ترین رویداد های تاریخی دیپلوماتیک اسلام،  درمورد مصئونیت های دیپلوماتیک است،  لذا به تفصیل به این واقعه می پردازیم :

مسیلمه ازکسانی است که درسال دهم هجری به مدینه آمده واسلام آورده بود، ولی پس از مراجعت به زادگاه خود، ادعای نبوت نمود وطی نامۀ به پیامبرنوشت : از مسیلمه فرستادۀ خدا”ج” به محمد فرستادۀ خدا”ج” سلام برتو! اما بعد، من درامرنبوت شریک تو قرار داده شده ام ، نیمی از سرزمین متعلق به مااست ونیمی دیگر ازآنِ قریش،  ولی قریش گروه ستم پیشۀ اند . دونفر ازطرف مسیلمه، نامه را به مدینه آوردند وتسلیم پیامبر نمودند.  یکی ازدبیران پیامبر نامه را برای حضرت خواند، وقتی پیامبر از مضمون آن آگاه شد، روبه فرستادگان مسیلمه فرمود : شما خود چه میگوئید؟ گفتند:{نشهدان مسیلمه رسول الله؛ گواهی میدهیم که مسیلمه رسول خدا است}.  پیامبر فرمودند:«والله لولا ان الرسل لاتقتل لضربت اعناقکم»؛ به خدا قسم، اگرسفیر(پیک) نمی بودید تاامر میکردم با ضربت شمشیرسرِ شمارا از گردن تان جدا کنند.

 

دراین قضیه، چند نقطه زیرین، شایان توجه است :

1- پیامبر"ص" فرموده اند :« اگر سفیر وقاصد نبودید امرمیکردم شما را میکشتند، آن بوده است که پس از اعلان برائت در سال نهم هجرت که آنرا سال هیئت های نمایندگی ( عام الوفود) نام نهاده اند، هیئت های متفاوتی از اطرافی حجازبه مدینه آمده واسلام اختیار نموداند.  ازجملۀ آنان، مسیلمۀ کذاب بود که از یمامه آمد ومسلمان شد. ودر تاریخ یا ارسال نامه او به پیامبر درسرزمین حجازغیر مسلمان وجود نداشت واگر هم درصورت موجودیت، با مسلمانان پیمان صلح منعقد نموده بودند، قاصدان مسیلمه نیز قبلاً اسلام آورده بودند،  لذا وقتی نامه مسیلمه را تسلیم نمودند، پیامبر"ص" پرسیدند: شما چه نظر دارید؟ وچون اعتراف کردند که با مسیلمه هم عقیده اند، پیامبرفرمودند: اگر سفیر نبودید شما را میکشتم. ودرواقع مجوز قتل آنان ارتداد بوده است، ولی سفارت مانع مجازات آنان گردید.

2- سخن پیامبر"ص" دوگونه نقل شده است : «والله لولا ان الرسل لا تقتل لضربت اعناقکم».[33]  و « لوکنت قاتلا رسولا لقتلتکما(لضربت اعناقکم)».[34]

ترجمه متن اول : هان ! بخدا”ج” قسم اگر نه آنست که فرستادگان کشته نمی شوند، شما را گردن میزدم .

درمتن دوم: اگر من کشندۀ سفیران بودم شما را می کشتم .

(لولا) درمتن اول امتناعیه است.و دلالت میکند با اینکه فرستادگان مسیلمه کشته نمی شوند، بخاطر وجود این قاعده که فرستادگان نباید کشته شوند، درواقع پیامبردراین عبارت عدم تعرض وعدم قتل  فرستادگان را برسمیت شناخته واعلام میدارد اینکه سنت قبلاً نیزوجود داشته، وشخصی پیامبر نیز ضمن متابعت از عرف موجود آنرا امضا مینماید .

عبارۀ دوم گویای آنست که ؛ ممکن است قتل سفیران نزد دیگران روا باشد، ولی من مجاز به قتل وتعدی سفیران نیستم . دراین مقام درواقع پیامبر درمقام تأسیس یا قانونی ساختن اصل مصئونیت است وبه مسلمانان توصیه میکند که این اصل را رعایت نمایند.

3- پیامبرپس ازاطلاع برمضمون نامه مسیلمه وبطلان دعوت او معذالک به نامه پاسخ داده ومأموریت فرستادگان راکامل نموده است،  وهمین گویای آنست که فرستادگان به سوی فرستنده برگردند ودرواقع ضمانت اجرای اخراج ازاین واقعه نیز استنباط شده است.

4- چنانچه سفیران ونماینده گان دیپلوماتیک  عباراتی را به کاربرند که نزد دولت ومقام پذیرنده قابل مجازات است . حمایت ومصئونیت آنان تا زمانیکه به کشورخود برمیگردند استمرار دارد،  درواقع مصئونیت دربرابراظهارات شفاهی وکتبی نیز از این واقعه استفاده میشود.

5- سخن پیامبربه مصئونیت شخصی ومصئونیت جزائی دلالت میکند، ولی نسبت به مصئونیت حقوقی ( مدنی واداری ) ساکت است .

6- ابن مسعود راوی این واقعه بعد ازنقل آن میگوید :« بعد ازاین سنت براین قرار است که سفیران کشته نمیشوند».[35]

نمونة دوم :

ابی رافع می گوید: « قریش مرا به عنوان نماینده خود نزد پیامبرفرستادند،  ولی وقتی خدمت پیامبررسیدم، درقلبم اسلام واقع شد وبه پیامبر عرض کردم: یارسول الله نمی خواهم به سمت قریش برگردم، اما پیامبر"ص" درجواب فرمود:« من نقض عهد نمی کنم وفرستاده را نیز بازداشت نمی کنم، به سمت قریش برگرد،آنچه اکنون دردل داری آن وقت هم بود مراجعت کن».[36]

مطابق این حدیث، برخی استدلال کردند: چنانچه سفیری درکشور اسلامی مسلمان شود وبخواهد درآنجا اقامت نماید،  تقاضای پناهد گی او مورد پذیرش قرار نمیگیرد، هرچند مسلمان شده باشد ، زیرا این نقض عهد دولت فرستنده است وسخن پیامبر که من فرستادگان را بازداشت نمی کنم به مطلق فرستادگان برمی گردد.

نمونة سوم:

فرستادۀ "هرقل" وقتی نزدپیامبر آمد، حضرت ضمن گفتگو ازاو پرسید:« آیا مائیلی مسلمان شوی؟» سفیربه صراحت گفت: من فرستادۀ قومی هستم وبردین همان قوم ، ازآن آئین برنمی گردم تانزد آنان بازگردم، پیامبر ازصراحت اوخندید وفرمود: "حق باتوست وتوفرستادۀ ، اگرجایزۀ نزدمامی بود، دراختیارشما قرارمیدادم،  ولی زمانی نزد ما آمدی که درگشایش نیستیم . سپس ازمسلمانان خواست ازین فرستاده پذیرائی کنند".

البته پیامبرگرامی، تمامی این اعمال را بخاطری انجام میدادند که با فرستادگان ایشان عین رفتار صورت گیرد که آنطورهم شد و «زمانیکه به پادشاه مصر سفیری را اعزام نمودند،  به گرمی مورد پذیرش قرارگرفت وهنگام بازگشت هدایای پرارزش وازجمله جامه واستری برای شخص پیامبرفرستاد.

حاطب بن ابی بلتعه می گوید: تادرمصربودم، شاه مصر ازمن بخوبی پذیرائی کرد وگرامی ام داشت».[37]

هم چنان حارث بن شمر، پادشاه غسان که دست نشاندۀ قیصر بود- نیز هرچند درابتداء می خواست نامۀ پیامبر را باخشونت پاسخ دهد، ولی با توصیۀ قیصر، قاصد پیامبر راگرامی داشت وهزاران مثقال طلا به اوهدیه داد ، هزینه وپوششی نیز ازطرف حاجب او، به سفیرپیامبر اهدا شد وحاجب ازقاصد خواست که سلام اورا به پیامبربرساند.

هم چنین درتاریخ سیاسی اسلام آمده است: عامل قیصر درعمان ونیز نجاشی، پادشاه حبشه، هدایایی برای پیامبرفرستادند که ازجملۀ هدایای نجاشی، خنجری به نام" عنزه" بوده است که دربعضی ازغزوات، پیامبرآن را باخود حمل می نمود ونیز درنماز عید، آنرا همراه داشت.

بعضی ازنویسندگان نقل کردند که پیامبر اسپی داشت که "مقوقس" پادشاه مصر برای اوهدیه فرستاده بود.

پیامبرخدا”ج” وبه تبعیت ازاو، زمامداران جوامع اسلامی با سفرا بگرمی استقبال نموده وهدایائی نیز دراختیار آنان قرار می دادند، چنانچه نقل شده که پیامبربه سفیر" فروة بن عمروجذامی" عامل قیصر درعمان، که حامل هدیۀ همراه با خبر اسلام آوردن" فروه" بود، پنجصد درهم هدیه داد.

هم چنان درمسند احمد حنبل آمده است: پیامبر هنگامیکه پس از دریافت خبر حملۀ رومیان، برای دفع آنها به منطقۀ تبوک آمده بود، با سفیرروم ملاقات کرد وبه او چنین فرمود:« انک رسول قوم وان لک حقا ولکن جئتنا ونحن مرملون؛ تو سفیر ملتی هستی، وبی تردید برما حقی داری[ که تورا اکرام کنیم]، ولی هنگامی پیش ما آمدی که ما به علت حضور درجبهۀ دفاع تهیدست هستیم. آنگاه عثمان بن عفان گفت: یا رسول الله! من جامه ای زربفت به اوهدیه می کنم وفرد دیگری نیز داوطلب شد وگفت: پذیرائی او نیز به عهدۀ من می باشد».[38]

ازدلائل ذکرشده به صورت واضح معلوم میگردد که رئیس دولت اسلامی یعنی جناب رسول اکرم، بهترین روش ورفتار را درقبال نمایندگان وفرستاده های دیگر ملل، درپیش گرفتند، که حتی امروز به عنوان الگو ونمونه  درتمامی ممالک اسلامی وغیر اسلامی ازآن استفاده صورت گرفته ودرکنوانسیون سال 1961 ویانا نیز بدان توجه جدی معطوف شده است.

دول اسلامی با الگو برداری از رفتارو کردار رهبر بزرگ بشریت، در روابط دیپلوماتیک ایشان مستفید شوند تا همیشه درمحراق توجه  ملل دیگر بوده وبتوانند اهداف متعالی ایشان که همانا منافع ملی واسلامی ایشان است نایل آیند، وزمانی می توانند به این مأمول  دست یابند که رفتار متقابل میان دول را مراعات نموده وعینا که پیامبر جهت نیل به هدف ازاین دست روابط استفاده میبرد، دول اسلامی نیز با الحاق به کنوانسیونها وبا درنظر داشت مواد مندرج آن پیمانها، درمجالس دیپلوماتیک خواست ها واهداف خویش را مطرح ساخته  وتوجه جهانیان را به خود جلب نمایند.

 

پیرامون نامه های ارسالی حضرت محمد"ص" به مرجع پاینی مراجعه شود*.[39]

 

 

 

 

فصل چهارم

 

مصئونیت های دیپلوماتیک دراسلام

مبحث اول: مصئونیت اماکن نمایندگی

دراسلام مصئونیت اماکن جزبرای برخی اماکن نظیر حرم مکه ومدینه منظورنشده است،  ولی مصئونیت اماکن نمایندگی ومحل سکونت مأموران دیپلوماتیک مستلزم بررسی دیدگاه های فقیهان مسلمان است.

ازآنجائیکه نمایندگی ها دراسلام به صورت مؤقت بوده، طبیعی بوده که علمای متقدم دراین باره بحثی ندارند، زیرا چنین اماکنی اساسا وجودنداشته وفرستادگان درخانه هائیکه بدین منظورپیش بینی شده"دارالضیافه" ویادرمساجد پذیرائی می شدند، اما مصئونیت اماکن دیپلوماتیک دراسلام وجودداشته وبا مؤیداتی همراه است، نظربه دلائل زیرین:

1-           ازدیرباز اماکن نمایندگی دارای مصئونیت بوده ویک عرف بین المللی را تشکیل داده است ، نص صریحی نیز درقرآن وسنت که بااین عرف مخالف باشد، وجودندارد.

2-           دولت های اسلامی نه تنها ازمصئونیت اماکن متضررنمی شوند، بلکه باپذیرش آن منتفع میشوند.

3-           آیت قرآنی( سورۀ نور) گواه این مطلب است که:« یاآیهاالذین آمنوا لاتدخلوا بیوتا غیربیوتکم حتی تستانسوا وتسلموا علی اهلها...»[40]؛.ترجمه: (ای کسانیکه ایمان آورده اید، داخل نشوید بجزبه خانه های خویش، به خانه ای دیگری،  اگرداخل میشوید اجازه گیریدوسلام دهید براهل آن خانه).

4-           درسنن ابی داوود ازپیامبر اکرم نقل شده است که:« خداوند"ج" برشما روا نمیدارد که بدون اجازه واردخانه های غیرمسلمانان (اهل کتاب) گردید».[41]

چنانچه دراسلام، خانه های عادی ازمصئونیت برخورداراند به طریق اولی، خانه های کارکنان دیپلوماتیک مصئونیت خواهد داشت، زیرا پیامبر گرامی درفتح مکه فرمودند" هرکس وارد خانه ابی سفیان گردد درأمان است" . دارالضیافه درعصر پیامبر هرچند مؤقتی بود ولی می توان آنرا به نمایندگی دایم تسری داد . ازنظر فقهای اسلامی دواستتثنا درمصئونیت اماکن نمایندگی دیپلوماتیک وجود دارد:

دواستثنا درمصئونیت اماکن مأموریت سیاسی وجوددارد:

اولا پناهند گی به مجرم که علیه اسلام فعالیت نماید وثانیا استفاده ازاماکن مأموریت به گونۀ که تهدید کنندۀ امنیت ملی باشد

 

مبحث دوم: مصئونیت قضائی:

درقدم نخست تعریفی از مصئونیت قضائی ارائه نموده وبعدا به تحلیل وتجزیه ابعاد گوناگون آن میپردازیم:

منظور ازمصئونیت قضائی، «این است که نمایندگان سیاسی باید ازتعقیبات جنائی وپیگردهای ملکی متعلق به کار رسمی اش، مستثنی قرارگیرند».[42]

ازدوجهت می توان این مسئله را به بررسی گرفت:

مصئونیت حقوقی( مدنی واداری) ومصئونیت جزائی.

سفیر متعهد به رعایت مقررات است،  ودرصورت ارتکاب جرم مسئولیت مدنی وجزائی خواهد داشت، اموال وحقوق افراد جامعه محترم است.

مطابق نظریۀ حنفیه درجرائم تعزیری مصئونیت وجود دارد بخلاف جرایم حدود وقصاص. در امور مالی هرگاه دولتی نسبت به نمایندگان سیاسی تعهداتی داشته باشد واتباع آن درمعامله با نمایندگان سیاسی متضررگردند چنانچه نمایندگان به مصئونیت استناد کنند درآنصورت دولت باید به اتباع خود خسارت بپردازد، زیرا تعهدات بین المللی نباید مانع جبران خسارۀ متضررین گردد.

اما آنچه متعلق می شود به مجازات، نظربراین است که جزاهای تعزیری یعنی آنچه درقرآن وسنت ازآن ذکری نشده؛ بلکه تطبیق آن برعهدۀ زمامدار مسلمانان گذاشته شده است، می توان آن را درضمن مصئونیت های دیپلوماتیک داخل نمود؛ زیرا که ازصلاحیت های خود زمامدار می باشد، اما جزائی را که درقوانین دولت متبوع دیپلومات وجود دارد، باید بروی تطبیق کرد واما آن گونه مجازاتی که صراحتا درقرآن تذکرداده، مانند حدود وقصاص، رای امام ابوحنیفه چنانکه قبلا بدان اشاره رفت، این است که درجنایاتی که متعلق به حقوق الاجتماع است یا حقوق الاجتماع درآن غالب است، مورد عفو قرارگیرد، اماجزای قصاص نه نزد امام ابوحنیفه قابل عفو میباشد ونه نزد سایر فقهاء وبه نظر نویسندۀ کتاب روابط بین الملل دراسلام، محمد ابوزهره: (نصوص شرعی اجازه نمیدهد مجرمی که مستحق قصاص گردیده، براساس قانون وقضای غیراسلامی محاکمه شود؛ زیرا این عمل درحقیقت منتهی به تعطیل احکام خدا”ج” درسرزمین اسلامی، می گردد واگر زمامدار مسلمان براین عمل تعهد سپرده باشد، تعهد وی باطل است؛ زیرا تعهد وی متضمن شرطی است که باکتاب خدا”ج” مخالفت دارد ورسول اکرم فرموده اند: « کل شرط لیس فی کتاب الله فهوباطل ولوکان مائة شرط».هرشرطی که درکتاب خدا”ج” نیست، باطل است هرچند صد شرط باشد.

هم چنان فرموده اند:« المسلمون عند شروطهم الاشرطا أحل حراما اوحرم حلالا». "مسلمانان به شروط خویش پایبند باید باشند مگر شرطی که حرامی بار حلال یا حلالی را حرام گرداند". ونیز فرموده اند:« کل صلح جائز الا صلحا احل حراما اوحرم حلالا»." هر صلحی جایز است مگر صلحی که حرامی را حلال یاحلالی را حرام گرداند).[43]

درخصوص مصئونیت جزائی "غنیمی"می گوید: سخن پیامبر درپاسخ نمایندگان مسیلمۀ کذاب دلیل بروجود این مصئونیت دراسلام است.

ولی مصئونیت جزائی درحقوق بین المللی عمومی نیز مطلق نیست.  درحقوق اسلام توقیف احتیاطی ومؤقت فرستاده جایز است، زیرا درجریان صلح حدیبیه وقتی سفیراسلام درمکه تأخیرنمود ، مسلمانان سفیرقریش را بازداشت نمودند تا سفیر آنان ازمکه برگردد.

به طور خلاصه آنچه که باید رعایت شود همانا نظریه است مبنی بر اینکه فعل پیامبر بنا برعدم مجازات سفیران مسیلمه کذاب دست کم درجرایمی که مربوط به حق الناس نیست، مجازات نمی شود، درجرایم علنی، چنانچه معاهدۀ باکشور متبوع او وجود نداشته باشد، حاکم می تواند وی را اخراج کرده وحتی درموارد حاد اورا تعزیر کند. چنانچه جرم درکشور ودین وی مجازات دارد، وی را باید به دستگاه قضائی کشور خود سپرد تا مطابق مقررات دولت فرستنده اش مجازات شود.

اما اینکه آیا محاکم اسلامی، صالح برای رسیدگی هستند وصلاحیت اولیه باآنهااست( که درصورت صلاحدید او را به کشور متبوع تحویل دهند) ویا صلاحیت اولیه کشور متبوع است، به نظر میرسد درصورتیکه قرار داد ومیثقای با کشور متبوع سفیرمنعقد نشده وقرارداد های بین المللی که دوکشور به آن ملحق شده باشند ، نیز دربین نباشد، صلاحیت با محکمه محل وقوع جرم است؛ البته اگر با دولت متبوع سفیر میثاقی تحت این عنوان بسته شده باشد، باید طبق آن عمل شود، چون حاکم طبق مصلحتی که تشخیص داده این میثاق را منعقد کرده است.

اما درحقوق الناس مسئاله به گونۀ دیگری است. برای مثال« چنانچه سفیر کافر، فرد مسلمانی را عمدا به قتل برساند که طبق قوانین کشور متبوع او مجازات اندکی بروی اعمال شود، دراین صورت آیا اولیای دم مقتول می توانند ازدولت اسلامی تقاضای قصاص قاتل را کنند و یاخیر؟ در پاسخ می توان گفت که قانون محل وقوع جرم که همان قانون کشور اسلامی است قابل اجرا است، ولی گاهی ممکن است درتعارض مصلحت اهم ومهم حاکم چنین تشخیص دهد که اولیای مقتول به جای قصاص، دیه بگیرند. این امر درصورتی مجاز است که مصلحت عمومی ونفع عامۀ این موضوع بیشتر ازهدر رفتن خون مسلمان باشد، البته اولیای دم می توانند مبلغ بیشتر از دیه را تقاضا کنند، یعنی رضایت آنان تا حد ممکن باید مراعات شود.

البته این مسئله در فقه وحقوق، خود جای تأمل دارد، چرا که امروز موضوع مصئونیت جزائی نمایندگان دیپلوماتیک کشور ها مورد بحث جدی واقع شده وکشور ها آن را به عنوان یکی از استثنآت وارد براصل سرزمینی بودن قوانین جزائی پذیرفته اند وکنوانسیونهای بین المللی دراین باره منعقد شده است ودرنهایت پذیرفته اند که سفارتخانۀ هر کشور در حکم خاک کشور متبوع سفیر می باشد».[44]

آخرین سوالی که مطرح می شود چنین است؛ آیا ما می توانیم با دیگران روابط دیپلوماتیک برقرار کنیم ومصئونیت های دیپلوماتیک را که پذیرش آن درعرف بین المللی مورد اتفاق است، قبول نداشته باشیم؟ پاسخی از محمد ابوزهره مولف کتاب روابط بین الملل دراسلام در مورد چنین است: «درعرف بین المللی اصلا ارتکاب این نوع جرایمی که درقرآن ذکر شده است، غیر قابل تصور است ومعمولا اگر کشور پذیرنده احساس کند که دیپلومات جرایمی از این قبیل را مرتکب خواهد شد، وی را به عنوان عنصر غیر مطلوب، قبل از وقوع این جرم خطرناک، ازخاک خویش اخراج می کند که به این ترتیب قانون اسلامی ازنگاه عملی با عرف بین الملل یکسان وهم آهنگ بوده، فرقی میان ایشان ازاین ناحیه وجود ندارد».[45]

 

مبحث سوم:مصئونیت شخصی:

نخست یک تعریف نسبتا مشخصی از مصئونیت شخصی ارائه داشته وبعدا این نوع از مصئونیت را از ابعاد مختلفی به بررسی می گیریم:

«مصئونیت شخصی به این معنی است که باید شخص نماینده، خانه، وسائل وابزاری که دراختیاردارد، محفوط ومصئون باشدتا دیپلومات وظایف  خودرا به خوبی پیش برده بتواند».[46]

عدم تعرض شخصی دراسلام  برسمیت شناخته شده هیچگونه تجاوز وتعرض به شخص نماینده، خانواده، اموال ومراسلات ومکاتبات اوجواز نداشته وروا نیست. این مصئونیت در صورتی برای نماینده سیاسی اعطا می شود که اعمال او تجسس محض نباشد. طبعا سفرا از تاریخ قدیم تا امروز درامور نمایندگی خویش به جمع آوری اطلاعات بخاطر خدمت به منافع کشورشان می پرداختند ولی احیانا به عمل جاسوسی محض می پرداختند. رئیس حکومت واولوالامر حق نظارت برسفیران را دارد ومی تواند در صورت خطر آنان را شخص نا مطلوب اعلام نموده وازکشور اخراج نماید.

آنچه مسلم است برای مأموران سیاسی با استفاده از وسائل مشروع وقانونی اطلاعات لازم را برای دولت متبوع شان جمع آوری نمایند اما اگر این اقدام ازطرق غیر قانونی باشد دولت پذیرنده می تواند اورا عنصر نامطلوب دانسته واز دولت فرستنده بخواهد او را احضار یا خود اخراجش نماید. اگر اطلاعات جمع آوری شده عند الخروج مخاطره آمیز باشد توقیف وباز داشت احتیاطی او به هدف دفاع مشروع مجاز خواهد بود" علامه حلی"، این حق برای دولت پذیرنده با تائیدات حقوق بین الملل عمومی نیز همراه است.

اپنهاینم  میگوید:« هرگاه مأمور دیپلوماتیک به اقداماتی مبادرت نماید که امنیت داخلی دولت پذیرنده را بمخاطره بیاندازد، ویا علیه امنیت آن توطئه نماید حق بازداشت ومراقبت از او تاخروج از کشور وجود دارد».[47]

دلائلی که برای سفرا وفرستادگان سیاسی این نوع مصئونیت ها اعطا گردیده قرارزیرین است:

 

اول: نمایند گی وسفارت ومکلفیت  فرستاده ازطرف دولت فرستنده مشخص گردیده وسفیر نزد دولت پذیرنده مأموریت دارد.

دوم: مبنای مصئونیت فرستاده نمایندگی باضرورت اجرای وظایف است.

سوم: ارادۀ سفیرمقید به ارادۀ طرف فرستنده است.

چهارم: رسول وفرستاده ازمصئونیت نفع شخصی نمیبرد، بلکه برای انجام نمایندگی ازآن برخورداراست.

سفیر متعهد به رعایت مقررات است ودرصورت ارتکاب جرم مسئولیت مدنی وجزائی خواهد داشت، اموال وحقوق افراد جامعه محترم است.

مطابق نظریه حنفیه درجرائم تعزیری مصئونیت وجود دارد بخلاف جرایم حدود وقصاص. در امور مالی هرگاه دولتی نسبت به نمایندگان دیپلوماتیک تعهداتی داشته باشد واتباع آن درمعامله با نمایندگان دیپلوماتیک متضررگردند، چنانچه نمایندگان به مصئونیت استناد کنند درآنصورت دولت باید به اتباع خود خسارت بپردازد،  زیرا تعهدات بین المللی نباید مانع جبران خسارات متضررین گردد.

درخصوص مصئونیت جزائی "غنیمی"می گوید:« سخن پیامبر درپاسخ نمایندگان مسیلمۀ کذاب دلیل بروجود این مصئونیت دراسلام است. ولی مصئونیت جزائی درحقوق بین المللی عمومی نیز مطلق نبوده وشامل جرایم جنگی وجرایم ضد بشری می شود، درحقوق اسلام توقیف احتیاطی ومؤقت فرستاده جایز است، زیرا درجریان صلح حدیبیه وقتی سفیراسلام درمکه تأخیرنمود، مسلمانان سفیرقریش را بازداشت نمودند تا سفیر آنان ازمکه برگردد.

تا اکنون آنچه قابل گنجایش این پایاننامه تحصیلی  مربوط به  بحث بود، غوروبررسی شد، وحالا به یک نتیجه گیری مختصری از مباحثات گذشه میپردازم، تا پایاننامۀ تحصیلی  خویش را به پایان برسانم :

 

 

 

نتیجه گیری:

 مصئونیت ها وامتیازات برای نماینده های دیپلوماتیک، به عنوان یک اصل مهم دردین مقدس اسلام، ازبدوی درخشش آن مورد پذیرش وقبول بوده واین دین بحیث یک نظام جامع وکامل درتوسعه این امر مهم، سهم بسزائی را داشته ورئیس دولت اسلامی ( حضرت محمد"ص") با اعمال ورفتارهای خود پرنسیپ های عمدۀ را مرسوم نموده اند که امروزه زینت بخش کنوانسیون های بین المللی گردیده است.

دلائل وشواهد تاریخی که درجریان بحث الزاما به آن پرداخته شد، گواه مدعای ما ست مبنی بر اینکه دولت اسلامی پیامبر"ص" بهترین سلوک ورفتار را درمقابل فرستادگان دیگران اتخاذ نموده اند، برخلاف شایعات بی اساس علمای چشم پوش، از حقیقت که درکتب خویش نامی ازاین برنامه جهانی وعملکرد آن نبرده اند وبا جست وخیز از دوران امپراتوری روم به عصر معاصر پرداختند، چنانچه اپنهایم یکی از قلم بدستان درین عرصه، با لجاجت تام می گوید که دردورۀ بین حقوق روم وعصر جدید نیازی به حقوق بین الملل نبوده وجای برای این علم وجود نداشت. آیا حین طلوع خورشید اسلام در جزیرة العرب وانوار پرفروغ آن، به این موضوع مهم هیچ توجهی صورت نگرفته است؟                                                        

آری! شهکاری های فرزانه فرزندان جهان اسلام وفتوحات آنها بود که مدعیان ترقی وپیشرفت کنونی، با تمدن های دیگری آشنا شدند وبا ترجمه آثار یونانیان از قبیل آثار افلاطون وارسطو به لسان عربی، آنها توانستند به زبانهای خود ترجمه نموده وآثار خویش را مرتب نمایند.                                                      

مجموع آثار وشواهد تاریخی جهان اسلام ، ثابت میسازد که این آئین مقدس ومکمل،  هدایات لازم خویش را درهمۀ بخش های زندگی، بویژه در عرصۀ حقوق دیپلوماتیک وقنسلی مبذول داشته که تا امروز در همۀ کنوانسیونهای بین المللی موجوده بوده وغیر قابل انکار است.                                            

اما آنچیکه الزاما به بحث آن پرداخته شود، همانا نبود مواد لازم جهت تحقیق وپژوهش درین عرصه میباشد که خداکند، درآینده توسط قلم بدستان ما درین زمینه، معضله ومشکل حل گردد و دانشجویان ما ازنبود مواد ضروری  رنج نبرند و همسو بادیگران درین راه گام بردارند وازین طریق مسئولیت ایمانی ووجدانی خویش را ادا نمایند.                       

 

 ومن الله توفیق

                                                                                                       

 

منابع ومآخذ:

 

 

1-    قرآنکریم.

2-    احادیث نبوی.

3-    ابراهیمی، محمد. اسلام وحقوق بین الملل عمومی، چاپ اول، تهران، دفتر همکاری حوزه ودانشگاه، سال، 1377.

4-    ابوزهره، محمد. روابط بین الملل دراسلام ( ترجمه: سید احمد اشرفی) کابل، انتشارات رسالت، سال 1385.

5-    جعفری لنگرودی، محمد جعفر. ترمینولوژی حقوق، چاپ پنجم، گنج دانش، سال 1370.

6-    حسن، حسن ابراهیم. تاریخ سیاسی اسلام( ترجمه: ابوالقاسم پاینده) چاپ دهم، تهران، جاویدان، سال 1380.

7-    شریعتی، روح الله. حقوق ووظائف غیرمسلمانان درجامعه اسلامی، چاپ اول، تهران، تبلیغات اسلامی، مرکزمطالعات وتحقیقات اسلامی، سال1381.

8-    صدر، جواد. حقوق دیپلوماتیک وکنسولی، چاپ هشتم، دانشگاه تهران، سال 1386.

9-    علوی، محمود. مبانی فقهی روابط بین الملل، تهران، امیرکبیر، سال1385.

10-                       عمید، حسن. فرهنگ فارسی عمید، چاپ بیست وچهارم، تهران، سپهر، سال 1381.

11-                        گوستالوبون. تمدن اسلام وعرب(ترجمه: سیدهاشم حسینی، اسلامیه) تهران{ بی تا} سال 1375.

12-                       میرمحمدی، مصطفی. مصئونیتها ومزایای هیأتهای نمایندگی دولتها نزد سازمانهای بین المللی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، سال 1387.

 



حسن عمید. فرهنگ فارسی.-[1]

- جواد، صدر. حقوق دیپلوماتیک وکنسولی(چاپ هشتم) تهران، دانشگاه تهران، سال  1386، ص77.[2]

-سورۀ   یونس(11) آیه(25).[3]

- حجرات (  49) آیه(13).     [4]

-محمد، ابراهیمی. اسلام وحقوق بین الملل عمومی عمومی،(چاپ اول)، تهران، سمت، سال،1377 ص 213.[5]

- گوستاولوبون. تمدن اسلام وعرب( ترجمه: سید هاشم حسینیاسلامیه)، تهران، بیتا، سال....ص710.[6]

1- مصطفی؛  میرمحمدی، مصئونیتها ومزایای هیأتهای نمایندگی دولتها نزد سازمانهای بین المللی، انتشارات بین المللی الهدی، اول1387ه.ش،ص،174..

- مصطفی؛  میرمحمدی، همان اثر، ص 165. [8]

1-مصطفی؛  میرمحمدی، مصئونیتها ومزایای هیأتهای نمایندگی دولتها نزد سازمانهای بین المللی، انتشارات بین المللی الهدی، اول1387ه.ش،ص،165. 

    2-  مصطفی؛  میرمحمد. همان اثر، ص،166.

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،( صص165-166)[11]

- حسن، عمید، فرهنگ فارسی عمید.[12]

- مصطفی؛  میرمحمدی، همان اثر،ص،132.[13]

     محمد، ابوزهره.روابط بین الملل دراسلام،( ترجمه:سیداحمداشرفی)، کابل؛انتشارات رسالت؛ سال،1385،ص 132.-[14]

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،ص،152.[15]

14- سوره توبه، آیه 6

- حسن، عمید. فرهنگ فارسی عمید.[17]

- جعفری لنگرودی، محمدجعفر. ترمینولوژی حقوق، ، چاپ پنجم، گنج دانش، سال، 1370، صص 451و683.[18]

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،ص،175.[19]

-- محمد،  ابوزهره. روابط بین الملل دراسلام (ترجمه: سید احمد اشرفی) کابل، انتشارات رسالت، س 1385،ص، 87.[20]

-- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،ص،176.[21]

[22] - The principle of the inviolability of the persons of diplomatic agents and the premises of diplomatic missions is one of the very foundations of this long established regime (of diplomatic law) to the evolution of which the tradition of Islam made a substantial contribution.  I.C.J   reports 1980. p.40 para86

- سورۀ توبه،(  10 )، آیه ( 6).[23]

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،ص،180.[24]

- سورۀ  ممتحنه(60)، آیه( 8).    [25]

- علوی، محمود. مبانی فقهی روابط بین الملل، تهران، امیرکبیر،سال 1385،ص،80.[26]

- مائده(  5  )، آیه(1).[27]

-- حسن، عمید. همان اثر(ص      ).[28]

- مصطفی؛  میرمحمدی، همان اثر،ص،181.[29]

- سورۀ تکویر،آیۀ (18).[30]

- محمد، ابراهیمی، اسلام وحقوق بین الملل عمومی عمومی، چاپ اول، تهران، سمت، سال، 1377، ص 209.[31]

 

  30- روح الله،  شریعتی. حقوق ووظایف غیرمسلمانان درجامعه اسلامی(چاپ اول)،تهران، دفتر  تبلیغات اسلامی، مرکز مطالعات وتحقیقات اسلامی، سال1381،ص325.

- محمد، ابراهیمی،اسلام وحقوق بین الملل عمومی عمومی، چاپ اول، تهران، سمت، سال، 1377، ص، 217 [33]

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،ص،183.[34]

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،ص،185.[35]

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،ص،187.[36]

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،(صص،181-184).[37]

- محمد، ابراهیمی.  همان اثر، (صص، 215-217).[38]

- *- حسن ابراهیم، حسن. تاریخ سیاسی اسلام،( ترجمه، ابوالقاسم پاینده) تهران، جاویدان، چاپ دهم، سال 1380، صص(174-190).[39]

- سورۀ نور،( 14 )آیه،(   27  ).[40]

- مصطفی؛  میرمحمدی. همان اثر،ص 186.[41]

- محمد،  ابوزهره. همان اثر،( ص، 86).[42]

-  محمد،  ابوزهره،همان اثر،( صص، 86-88).[43]

1- روح الله،  شریعتی. حقوق ووظایف غیرمسلمانان درجامعه اسلامی،چاپ اول، تهران، دفتر  تبلیغات اسلامی، مرکز مطالعات وتحقیقات اسلامی، 1381، (صص، 325-326).

- محمد،  ابوزهره. همان اثر،( ص88).[45]

- محمد،  ابوزهره،همان اثر، ص، 86.[46]

- مصطفی؛  میرمحمدی، همان اثر،ص 190.[47]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد